امروز یه فکرایی کردم ...راجع به یه سری تصمیما...
این روزا از اون روزاییه ک ظاهرم پر خنده است و باطنم پر غوغا...
در پی همون فکرا و همون تصمیما....احتمالا یه وبلاگ جدید بزنم تو بلاگفا .....
و دوباره در پی همون فکرا :
هر لحظه...«پرنده ی مهاجری » است....
می آید و می رود...و...دیگر بال نمی گردد!...
.
بلاگ اسکای قالبمو درست نمیخونه...
قسمت وبلاگ دوستان نداره....
ولی من نمیتونم برگردم به بلاگفا :(
یاد پرنده مهاجرم میفتم و همه نوشته هام ک نابود شد خیلی غمگین میشم :(
حس ی زلزله زده رو دارم ک خیلی وخته خونش خراب شده اما هنوز غمگینانه تو چادر زندگی میکنه چون نمیتونه دوباره خونه بسازه :(
ایام را ز درد دل ما ملالت است...
حاجت به شرح نیست،
که ما را چه حالت است!
ابوالفتح گیلانی